مسافر غربت

متن مرتبط با «عشق علیرضا روزگار» در سایت مسافر غربت نوشته شده است

من و علی 7

  • خب علی از مسافرت که اومد همین طور که گفته بودم قهر و گذاشتم کنار! و در مورد این موضوع هم اصلا حرفی نزدیم... برام یه هدیه کوچیک گرفته بود که خیلی قشنگ. علی خیلی حسن ها داره اینکه میتونه آدم موفق و پرذوقی باشه تو کارش من تحسینش می کنم ... همیشه آدم های زندگیشو با خرید هدیه ولو کوچیک خوشحال میکنه ... تو این کار خیلی ذوق و سلیقه داره و خب این مسئله برای یه زن خیلی به چشم میاد .... علی آدم منظم و دقیق تو کارش ...ولی خب یه سری توجهاتش کمرنگ تره .... بگذریم در مورد خونه باهاش حرف زدم دوباره .. گفتم دلم میخواد زودتر بریم خونه بزرگتر بتونم وسیله بخرم .. از این همه وسایل جمع شده,من و علی,من و علی پدران این امتیم,من علی گویم,و من یتوکل علی الله,عشق علیرضا روزگار ...ادامه مطلب

  • من و علی 5

  • علی بابا یک هفته رفت ماموریت :( بیشترین دوری که تا حالا تجربه می کنیم ... قرار گذاشته بودیم قبل پروازش بریم همون نزدیکا شام بخوریم که علی بابا قرارو بهم زد گفت چی از این بهتر که اخرین دقایق تو خونه خودمون خلوت کنیم :) تا اخرین دقایق نمیتونستیم از هم دل بکنیم ، ثانیه ها رو میشمردیم و آخرش به اجبار، علی بابا ازم جدا شد منم بدرقه اش نرفتم یعنی خودش نخواست ........ تو خونه نشستم و لارا فابیا گوش دادم و دل تنگی کردم .....از فردا هم باید کم کم وسایل جمع کنم ... علی بیاد میریم خونه ی خودمون ... خوشحالم ! این خونه خیلی کوچیک اندازه ی یه نفره نه دو نفر ادم پر تحرک:)) نمیشه رد شد ,من و علی پدران این امتیم,من و علی,من علی گویم,و من یتوکل علی الله,عشق علیرضا روزگار ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها